ارتباط خیره کننده بین کاهش شنوایی و زوال عقل در بزرگسالان مسن کشف شد
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۴۶۲۴۶
به گزارش گروه دانش و فناوری خبرگزاری آنا به نقل از وبگاه (سای تک دیلی)، یافتهها مزایای بالقوه سمعک را برجسته میکند.
یک مطالعه جدید نشان داد که افراد مسن با شدت کم شنوایی بیشتر احتمال دارد به زوال عقل مبتلا شوند، اما احتمال زوال عقل در بین استفاده کنندگان سمعک در مقایسه با افرادی که از سمعک استفاده نمیکنند کمتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یافتههای یک نمونه ملی بیش از ۲۴۰۰ فرد مسنتر، با مطالعات قبلی که نشان میداد کاهش شنوایی ممکن است در طول زمان عاملی مؤثر در خطر زوال عقل باشد، مطابقت دارد و درمان کم شنوایی ممکن است خطر زوال عقل را کاهش دهد.
این یافتهها در یک نامه تحقیقاتی که به صورت آنلاین در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۳ در مجله انجمن پزشکی آمریکا منتشر شد برجسته شده است.
آلیسون هوانگ، دکترای MPH، محقق ارشد دانشکده بلومبرگ میگوید: این مطالعه آنچه را که ما در مورد ارتباط بین کم شنوایی و زوال عقل مشاهده کرده ایم، اصلاح میکند و از اقدامات بهداشت عمومی برای بهبود دسترسی به مراقبت شنوایی حمایت میکند.
کاهش شنوایی یک مسئله حیاتی برای سلامت عمومی است که بر دو سوم آمریکاییهای بالای ۷۰ سال تأثیر میگذارد. این درک رو به رشد که کاهش شنوایی ممکن است با خطر زوال عقل مرتبط باشد، که میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار میدهد و سایر پیامدهای نامطلوب، توجه را به اجرای استراتژیهای ممکن برای درمان شنوایی جلب کرده است. ضرر - زیان.
برای مطالعه جدید، هوانگ و همکارانش یک مجموعه داده ملی را از مطالعه ملی سلامت و روند پیری (NHATS) تجزیه و تحلیل کردند. NHATS که توسط مؤسسه ملی پیری تأمین میشود، از سال ۲۰۱۱ ادامه دارد و از نمونه سراسری ذینفعان Medicare بالای ۶۵ سال با تمرکز بر گروه ۹۰ سال به بالا و همچنین افراد سیاه پوست استفاده میکند.
این تجزیه و تحلیل ۲۴۱۳ نفر را تحت پوشش قرار داد که حدود نیمی از آنها بالای ۸۰ سال داشتند و ارتباط واضحی بین شدت کم شنوایی و زوال عقل نشان داد. شیوع زوال عقل در میان شرکت کنندگان با کم شنوایی متوسط/شدید ۶۱ درصد بیشتر از شیوع در میان شرکت کنندگانی بود که شنوایی طبیعی داشتند. استفاده از سمعک با شیوع ۳۲ درصدی کمتر زوال عقل در ۸۵۳ شرکت کننده که کم شنوایی متوسط/شدید داشتند همراه بود.
نویسندگان خاطرنشان میکنند که بسیاری از مطالعات گذشته به این دلیل که بر جمعآوری دادههای درون بالینی تکیه میکردند، محدود بودند و جمعیتهای آسیبپذیری را که ابزار یا ظرفیت لازم برای رفتن به کلینیک را نداشتند، کنار گذاشتند. برای مطالعه خود، محققان دادهها را از شرکت کنندگان از طریق آزمایش در خانه و مصاحبه جمع آوری کردند.
چگونگی ارتباط کم شنوایی با زوال عقل هنوز مشخص نیست و مطالعات به مکانیسمهای متعددی اشاره میکنند. تحقیقات Huang به مجموعه کارهای مرکز شنوایی و سلامت عمومی Cochlear اضافه میکند که رابطه بین کاهش شنوایی و زوال عقل را بررسی میکند.
نویسندگان این مطالعه انتظار دارند که تصویر کامل تری از تأثیر درمان کم شنوایی بر شناخت و زوال عقل از مطالعه ارزیابی سلامت شناختی و پیری در سالمندان (ACHIEVE) داشته باشند. نتایج حاصل از کارآزمایی تصادفی سه ساله در سال جاری انتظار میرود.
کاهش شنوایی و شیوع زوال عقل در افراد مسن در ایالات متحده توسط آلیسون هوانگ، کنینگ جیانگ، فرانک لین، جنیفر دیل و نیکلاس رید تالیف شده است.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: کاهش شنوایی زوال عقل بزرگسالان مسن زوال عقل شنوایی و زوال عقل کاهش شنوایی زوال عقل کم شنوایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۴۶۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا تمدنها با گذشت زمان شکنندهتر میشوند؟ (+عکس)
ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ یکی از کلیشههای تاریخ است و این فرضیه که تمدنها، دولتها یا جوامع رشد کرده و سپس افول میکنند ایده رایجی است. اما آیا چنین چیزی واقعا حقیقت دارد؟
به گزارش زومیت، گروهی از پژوهشگران از زمینههای علمی مختلف بزرگترین مطالعه تا به امروز را انجام دادند تا دریابند آیا پیری جامعه را میتوان در سوابق تاریخی مشاهده کرد یا خیر. نتایج آنها که در مجلهی PNAS منتشر شده است، نشان میدهد دولتها پیر میشوند و احتمال انحطاط آنها با گذشت زمان بهتدریج بیشتر میشود.
فناپذیری دولتهاتعریف تمدن یا جامعه دشوار است و مورد اول معمولا بار معنایی ناخوشایندی همراه خود دارد. پژوهشگران درعوض تجزیهوتحلیل خود را به دولتهای پیشامدرن محدود کردند: تشکیلات متمرکزی که قوانینی را بر قلمرو و جمعیت خاصی اعمال میکنند (مثل دولت-ملتهای ایالات متحده و چین امروزی). آنها رویکردی آماری را در دو مجموعه داده پیاده کردند و مجموعه دادههای انحطاط دولتها را که شامل ۳۲۴ دولت در طول ۳۰۰۰ سال بود (از سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد تا سال ۱۸۰۰ پس از میلاد) ایجاد کردند. دادهها از پایگاههای داده متعددی جمعآوری شد.
با گذشت زمان، آسیبپذیریها موجب کاهش تابآوری جوامع پیشامدرن میشد.پژوهشگران در مطالعه خود تکنیکی به نام «آنالیز بقا» را بهکار بردند و طول عمر دولتها را تجزیهوتحلیل کردند. اگر اثر پیری وجود نداشته باشد، میتوان توزیع مستقل از سنی را انتظار داشت که در آن احتمال به پایان رسیدن عمر یک دولت در سال اول و در سال صدم یکسان است.
مطالعهای قبلی روی ۴۲ امپراطوری نیز دقیقا همین موضوع را نشان داده بود. اگرچه در مجموعه داده بزرگتر مطالعه جدید، پژوهشگران الگوی متفاوتی را شاهد بودند.
در هر دو پایگاه داده، خطر به پایان رسیدن دولتها در طول دو قرن اول افزایش مییافت و پس از آن در سطح بالایی ثابت میماند. یافتهها منعکسکننده تجزیهوتحلیل اخیر دیگری از بیش از ۱۶۸ رویداد بحران تاریخی است. میانگین مدت زمان بقای سیاستها در پایگاه داده بحران آنها تقریبا ۲۰۱ سال بود.
احتمال فروپاشی جوامع با گذشت زمان بیشتر میشودحتی وقتی سلسلهها از تجزیهوتحلیل کنار گذاشته شد، روند پیری مشاهده میشد. سلسلهها برپایه روابط خونی ساخته میشوند، معمولا عمر کوتاهی دارند و اغلب به دلیل اختلاف بر سر جانشینی یا سقوط تبار خانوادگی از بین میروند.
یافتههای جدید با مطالعات پیشین درمورد کند شدن بحرانی پشتیبانی میشود. قبل از اینکه سیستم پیچیدهای دستخوش تغییری در مقیاس بزرگ در ساختار شود، اغلب با سرعت کمتری میتواند از بحرانها بهبود پیدا کند.
اکنون شواهدی از چنین کندشدن بحرانیای برای دو گروه تاریخی مختلف داریم: اولین کشاورزان اروپای نوسنگی و جوامع پوئبلو جنوب غربی ایالات متحده. حدود ۴ هزار تا ۸ هزار سال پیش، کشاورزان دوران نوسنگی در سراسر ترکیه امروزی تا اروپا گسترش پیدا کردند.
آنها سپس بحرانهای دورهای را پشت سر گذاشتند که در آن در پی درگیریها و جنگها کاهش جمعیت و مکانهای کشاورزی و دور شدن از کشاورزی غلات رخ داد.
جوامع پوئبلو کشاورزان ذرت بودند که بزرگترین ساختمانهای غیرخاکی را در ایالات متحده و کانادا پیش از آسمانخراشهای فلزی شیکاگو در دهه ۱۸۰۰ ساختند. این جوامع چندین چرخه رشد و رکورد را پشت سر گذاشتند و با تجربه حوادث بحرانی در حدود سالهای ۷۰۰، ۸۹۰ و ۱۲۸۵ پس از میلاد به پایان رسیدند.
طی هرکدام از این رویدادها، جمعیت، ذرت و شهرسازی کاهش یافت درحالی که خشونت افزایش پیدا کرد. این چرخهها بهطور متوسط دو قرن طول میکشید و با الگوی وسیعتری که پژوهشگران پیدا کردند، مطابقت داشت. هم برای اولین کشاورزان اروپا و جوامع پوئبلو، جمعیت درست پیش از فروپاشی، آهستهتر از بحرانهایی مانند خشکسالی بهبود مییافتند.
با گذشت زمان سرعت بهبود جوامع پوئبلو از بحرانهای اجتماعی مانند خشکسالی کندتر میشد.مطالعه جدید محدودیتهایی دارد که باید درنظر گرفت. اول اینکه دولتها به شکلهای مختلفی به پایان میرسند. آنها میتوانند بهسادگی تغییری در طبقه برتر حاکم باشند یا ممکن است فروپاشی اجتماعی رخ دهد که شامل نابودی دولت، نوشتار، ساختارهای تاریخی و کاهش جمعیت باشد.
حتی در میان جوامعی که دچار فروپاشی کامل میشدند، بسیاری از جوامع باقی میماندند و رونق میگرفتند. این پایان لزوما چیز بدی نیست. بسیاری از دولتهای پیشامدرن ظالم و غارتگر بودند. برای مثال، امپراطوری روم غربی در اواخر عمر خود سهچهارم مسیر به سمت حداکثر سطح نابرابری ثروت را که از نظر تئوری ممکن است، پیموده بود.
نکتهی دیگری که باید درباره تجزیهوتحلیل جدید درنظر داشت، این است که اعداد مطالعه جدید براساس تاریخهای آغاز و پایان مورد قبول در گزارشهای تاریخی و باستانشناسی است. درمورد این تاریخها معمولا اختلافنظر وجود دارد. بهعنوان مثال، آیا امپراطوری روم شرقی در سال ۱۴۵۳ با سقوط پایتخت آن یعنی قسطنطنیه یا غارت قسطنطنیه و تقسیم قلمروهای آن توسط مبارزان صلیبی در سال ۱۲۰۴ یا از دست دادن گسترده قلمرو در طول قرن هفتم به پایان رسید؟
گرچه مطالعه جدید محدودیتهایی دارد، بزرگترین مطالعهای است که تا به امروز درباره این موضوع انجام شده است و یافتهها در دو مجموعه داده بزرگ با هم یکسان بودند.
نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان در فروپاشی دولتهای گذشته نقش داشته استگام بعدی این است که بررسی شود چه عواملی موجب افزایش طول عمر جامعه میشود و چه عواملی بهتدریج بر آسیبپذیری جوامع میافزایند. دولتها ممکن است به دلایل مختلفی با گذشت زمان تابآوری خود را از دست بدهند.
افزایش نابرابری، نهادهای بهرهکش و درگیری بین صاحب منصبان میتوانند در طول زمان اصطکاک اجتماعی را افزایش دهند. تخریب محیط زیست نیز میتواند اکوسیستمهایی را که سیاستها بدانها وابسته هستند، تضعیف کند. شاید خطر بیماری و درگیری با افزایش تراکم شهرها افزایش پیدا کند یا از دست دادن تابآوری ممکن است به دلیل ترکیبی از علل مختلف باشد.
آیا دنیای مدرن ما پیر میشود؟آیا الگویهای پیری در دولتهای پیشامدرن میتواند در دنیای امروز نیز اهمیتی داشته باشد؟ پژوهشگران فکر میکنند اینطور است، اما اینکه آیا سیستم جهانی امروزه همان الگوهایی را دنبال میکند که در مطالعه شناسایی شد، مشخص نیست. بااینحال، در جهان امروز نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان وجود دارد و همه این عوامل بهعنوان پیشگام فروپاشی دولتهای گذشته در تاریخ بشر مطرح شدهاند.
پیش از فروپاشی دولتها، نابرابری در جامعه افزایش مییابد.در سطح جهان، یک درصد از ثروتمندترین افراد تقریبا نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارند، درحالیکه نیمه پایینی جمعیت حدود ۰٫۷۵ درصد ثروت را در اختیار دارند. تغییرات اقلیمی جهان امروز بیسابقه است و شدت آن بیشتر از رویدادهایی است که در گذشته موجب انقراضهای جمعی شد.
۶ مورد از ۹ سیستم کلیدی زمین که جهان به آنها متکی است، به مناطق پرخطر تبدیل شدهاند. ازسوی دیگر، درگیری بین نخبگان اقتصادی به دو قطبی شدن و ایجاد بیاعتمادی در بسیاری از کشورها دامن زده است.
برخلاف دولتهای گذشته، دنیای امروز تاحد زیادی به هم پیوسته و جهانی شده است؛ درحالیکه شکنندهشدن و به پایان رسیدن یک دولت معمولا برای جهان گستردهتر بیاهمیت است، بیثباتی ابرقدرتهایی نظیر ایالات متحده میتواند باعت اثر دومینویی در آنسوی مرزهای این کشور شود.
هم دنیاگیری کووید ۱۹ و هم بحران مالی جهانی سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸ نشان دادهاند که چگونه ارتباطات نزدیک میتواند موجب تقویت شوکها در زمان بحران شود. نمونههایی از این اتفاق را در بسیاری از سیستمهای پیچیده دیگر میتوان مشاهده کرد. اکوسیستمهای صخرههای مرجانی به هم پیوستهی متراکم در خنثی کردن شوکهای کوچک عملکرد خوبی دارند، اما ضربات بزرگ را معمولا تقویت میکنند.
اکثر دولتهای امروزی بهطور قابلتوجهی با امپراطوریهای گذشته متفاوت هستند. تولید صنعتی، تواناییهای تکنولوژیکی عظیم و همچنین بوروکراسیهای حرفهای و نیروهای پلیس همگی احتمالا دولتهای با ثباتتر و مقاومتری ایجاد خواهند کرد.
بااینحال، فناوری ما همچنین تهدیدها و منابع آسیبپذیری جدیدی مانند سلاحهای هستهای و گسترش سریعتر عوامل بیماریزا را به ارمغان آورده است. ما همچنین باید مراقب استقرار دولتهای سرکش باشیم. تابآوری و ماندگاری لزوما همه جا مثبت نیست. با این وجود، امیدواریم درک تاریخ گذشته بتواند به جلوگیری از اشتباهات پیشین ازجمله منابع احتمالی پیری جامعه کمک کند.
کانال عصر ایران در تلگرام